جامونده از سال 1387 :

تیرماه همون سال  ازقضا مصادف با ماه رجب بود.شب سیزده

رجب بود و فرداش،که فهمیدم عاشقت شدم.تو حاجت من بودی 

و چه وقتی از ماه رجب بهتر برای گرفتن حاجت؟!

ازون وقته که عاشق دعای ماه رجبم!

وقتی ظهرا بعد از اذان از بلندگوی مسجد اون دعا پخش میشد :

  یامَن یُعطی مَن سَئَلَ 

دلم سراسر امید بود بااین دعا،برا رسیدن به تو!

و یاد آش خیار می‌افتم که مادر توو همون روزا از تیرماه و ماه رجب برا

ناهار حاضر می‌کرد با نون خشک محلی و نعنا داغ!

اینا همه تورو یاد من میندازه.ینی کــــل‍ا اون روزا رو





توو روزای اسفندماه همون سال بعدازینکه بهم پیام دادی و بعد اون تا قبل

از شونزده اسفند که به هم پیام میدادیم،یادته یه پیام بهم داده بودی؟

اون این بود :

صب که در پنجره‌مون وا میشه

ضهر که در پنجره‌مون وا میشه

شب که در پنجره‌مون وا میشه

آخ که چقدر پنجره‌مون وا میشه


یادمه :)



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

در راه ارگانیک Kayla ساخت انواع تجهیزات آشپزخانه صنعتی و رستوران ریزوریوس ماساژهای سنتی دانش مایه حیات جانهاست. میـــنـــــور Izzyswave چهله