آخ!

مهدی کنارم نشسته و هی دایی دایی میکنه  


اسفند،آه از اسفند

قرار به نوشتن اگه باشه که تمومی نداره اصل‍ا،اما فقط برا پر کردن آرشیو

آخرین روز از اسفند .


چقدر انتظار برا اسفند،اما به چشم به‌هم زدنی می‌بینی که این فروردین کسالت‌بار

از اسفندهـــا پیش یادمه توو دوران شگفتِ دانشجویی که با بوف‌کور صادق هدایت و

محسن نامجو سرشدن بخاری ذغالیِ توو کارگاه میل‍اد توو اون شبا! که وای،به نظرم

قدم زدن در زیر بارون،

رو ماسه‌هــا دراز کشیدن

اینا همه با اون صفا داشت،دنیای عشق ما چه‌هــا داشت

یک صفای الکی،

یک وفای الکی .


و حال‍ا،توو آخرین ساعات از عمر اسفند عزیزم،و توو آخرین ساعات این سال هستیم.

توو این آخرین شب از سال هم سالن رفتیم امشب؛چه خوب!

لطف کـُــل سال،به همین اسفندِ .

و حال‍ا،توو شبِ اسفندی ــ که اسفند اوج همه چیزه! ــ حال‍ا توو این آخرین شب و آخرین
ساعات،ماهِ‌ من،تمام و کمال توو آسمون صاف و خنکِ‌ شبِ . . .

گفتم : کی میدونه،شاید این اولین و آخرین باری باشه که توو آخرین شبِ اسفند(و توو

لحظه تحویل سال) ماهِ کامل توو آسمونه! گفتن : برو بابا چی میگی تو؟.

و من یادِ اون شبِ آخر و لحظات آخرِ حلقه‌سبز افتادم که ماه کامل و تمام شد و روح هم 

کامل شد و وقت رفتن!. ()

چه حکمتی‌ست در این مردن؟.


که گفت: هنوزم دل کندن از برام سخته،خدانگهدار،خدانگهدار (ای اسفند عزیزم).


پوف

زرزرای الکی



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آسمان ابری فرصت ها اینجا با من انرژی تو بازیابی کن فروشگاه اینترنتی ژیان کوشک مقدم کسب درآمد از اینترنت Mike هنرستان حرفه ای خاتم الانبیا تحصیل و مهاجرت به خارج از کشور